سرطان به جان شهردار

اخخخخخخخخخخ جون من اولین کسی هستم که این خبرو میدم به هموطنام اقای اندی  خواننده ی اون ور ابی یه بیت شعر برای شهردارمون خونده و این واقعا باعث افتخار ماست باید جشن بگیریم میدونید چی گفته به شهردار برزک :

نبینم که باز نشستی      منتظر چی هستی    تو برزک لعنتی    باید دست

 به کلنگ شی   شهردارا باید چیز کنن ...برقصن 

واقعا چرا ؟؟؟؟؟اقا 4 ماهه شهردار اومده تو برزک چه کرده خداییش چه کرده شما بگید؟؟؟؟

چرا امسال شورا و شهردار اینجورین فقط تماشگرن هیچ اقدامی نمیکنن نگاه کنین رفته تو حموم ای خدا یه کاری بکنید

من خیلی تحقیق کردم و فهمیدم ماهواره وبرنامه ی کشتی کج در برزک خیلی اثر گذاشته روی بچه ها ی برزک نگاه کنید ژست ها رو همه یه جور

نه خداییش دروغ میگم

آیا میدونستید خسرو وزیری اولین کشتی کج کار ایرانی که خیلیم خر زور بوده بچه نابر بوده

البته ننه اش باغستونی بوده

در ادامه مطلب بیوگرافی حسین خسرو وزیری نابری رو بخوانید جالبه....

 محله های برزک

امروز میخوام مقایسه ی و عقیده ی محله های برزک رو البته چندتاشو براتون بنویسم البته به صورت طنز  

محله امام:اقا اخلاقشون چه جوریه:یه نفر مثلا مزدا 3 میخره فرداش یکیشون تویوتا کمری میخره باور ندارید مثال :اقای سعیدی یه سوپر مارکتی زدن عین فروشگاه که واقعا کلاس برزک رو برده بالا هم محله ای هاش شروع کردن به فروشگاه زدن

محله مصلی:یارو اگه مغازه داره مغازه دار بعدی میخواد ناکوب کنه اون مغازه رو باور ندارید برین تو یه مغازه های مصلی وقتی میاین بیرون عین آمریکایی های ستمگر نگاهتون میکنن

محله ی درب مسجد:ماشین بخریو نخری مسخرت میکنن

محله کارگاه :جرئت داری ماشین بخر همچین چشمت میزنن که تا عمر داری ماشین نخری

محله باغستان :اصلا تو این حالو هوا ها نیستن

نابر بی گاز مسئولان پر گاز

آقا این نابر گاز نداره آقایان صباغیان تو نابر هستن اکثرا خب یه گازرسانی انجام بدین خب شما که دست به خیر هستید من شنیدم آقای محمد مهرانفر یک روز این پیگیری رو انجام داده و کارو تمام کرده ببینید اگه گفتید چرا این کارو کرده ؟؟؟؟؟

در جلسه ای آیت ا.. حاج سید مجتبی موسوی با مسئولین گذاشته بود گفته بود شما ها اول باید با هم چیز بشید منظورش این بوده که باید باهم خوب باشید نه که منابع هم دیگه رو به چیز بکشید والاا

پسرک چولموی برزکی

ازنزدیک امام زاده یونس رد شدیم هنوز اب از دماقش جاری بود هی مادرش دستمال آغشته به بوق رو بر روی دماغ اون میکشید ما هم همه تو دلمون میگفتیم اه اه اه وقتی خواستن کرایه حساب کنن ننش تا رفت پولو بده یک قطره از اب دماغش ریخت رو پول بعد راننده مردی جالب از اهالی باغستان بود نزدیک بانک شدیم صحبت اعتبار شد یهو راننده گفت میدونید اعتبار چیه دست کرد تو جیبش اون دوتومنی رو در آورد یه ماچچچچچچچچچچچچچچچچششششششش کرد ااااوووووققققق آقا نگه دار من پیاده میشم این است اعتبار تو برزک به یه اب دماغ بنده پس دنبال حرف مردم رو نگیرید .